با که گویم غم دل
با یک دنیا غم
بر دل خستم و آزرده من می کند سنگینی...
یک دل و این همه درد؟!
ای خدا ! تا کی چند
می توان با تنی آلوده به صد گونه ملال
خون دل خورد و نهضت
با که گویم غم دل
با که گویم که در این
گوشه سرد و خاموش از تب عشق
چه ها بر دل من می گذرد...